بر فراز سرزمین گرم شادی ها رهسپارم . آری سرزمین گرم شادمانی .!
ره را با رهبری خوبخوی و خوشخیم که پشت سر می گذرانم ! . نام آن رهبر بلندپایه عشق است . عشق!
آری پستی بلندی های ملک فراغت را با آموزه های عشق می گذرانم و شراب لذت را مناظر عشق می نوشم!
آه . آن شکوه لحن آوایت که پژواکش دیواره های دلم را می لرزاند . خاموشی شب تنهایی را ترانه یادت می آرایم ! . آه یادت . آه نگاهت آه آن آغوش گرمت آه آن شادی پر از شادمانی !
در جهان اسرارآمیز تصورات . منم آن رهسپار سرزمین تنت ! و ای دلبر دلدار وتنت وطنتم !
از تپه های سپند سرزمین پرواز می کنم و بر دامنه های اهورایی این بوم مهرآمیز روانم را آسایش می دهم.! . گرمای وصف ناپذیر سرزمین گواهی است برای خفتن در رامش و خرامش ازلی و ابدی!
دل های بزرگ و زیبایی بر سپهر تنت خودنمایی می کنند . گویی هریک لبخندی دلنشین و افسونگر بر لب دارند ! . اورمزدا این است پردیس سپند تو ! . آبشاری رنگارنگ از دور دیده می شود مرا به سوی خود می برد . خودم بی هیچ حرکتی و ست وارم لیک در حال تحرک به سوی فروهر پاالوده اش گشتم!
کمی راه می روم . از نگاره های فریبای این گیتی کام می برم و پیکر روانم را اندر رود رهایی به آب تنی می گمارم!
بر بالای یک بالایی بلند بالا . اشیایی سیه و شگفت انگیز دیده می شوند کلاف هایی از جنس آرامش . سرزمین تیره پر از روشنایی را یافتم آره سرزمین سیاه سپید رنگ ها ! روح پاکی و عاشقی را می بینم خدای خویش . معبودم را بر بالای آن بلندی بالا بلند می بینم . او را می پرستم
او را می ستایم . او می آرامانم . او را می آسایانم از بهرش می سازم و از بهرش می سوزم . هر چه می اندیشه افعال بی اثر شده اند گویی توان بیان این رخداد فراجهانی را ندارند پس از فعل الهی بهره می برم . او را می آینازم !
سرزمین ,های ,عشق ,تنت ,روانم ,بالای ,را می ,او را ,آه آن ,سرزمین گرم ,بهرش می
درباره این سایت